رد پای بارون...

...به نام خدایی که در این نزدیکیست

چه سخت است

احساس فراموشی کسی که روزی

بهترینت بود!

و چه سخت تر است

دلتنگی برای کسی که باید

کنارت باشد

ولی نیست....!!

نوشته شده در جمعه 27 آبان 1390برچسب:, ساعت 13:17 توسط سپیده|

*این روزها

اگر خون هم گریه کنی

عمق همدردی دیگران با تو

یک کلمه است:

"آخی"

 

 

*باران که میزند

همه چیز تازه میشود

حتی داغ نبودن تو......

 

kocholo.org -- سايت كوچولو

*رفتن بهانه نمیخواهد

بهانه های ماندنت که تمام شود

کافیست...

kocholo.org

نوشته شده در چهار شنبه 25 آبان 1390برچسب:, ساعت 8:51 توسط سپیده|

"نگاهم"  را "نگاه" کن.....

 

 

 

 

"قلبم" با خاطرات "قبلم" ......

خود را میزان کرده....

 

 

 

 

"نگاهت" را تغییر بده....

تا از چشم نیفتد...!

نوشته شده در دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:, ساعت 14:43 توسط سپیده|

در بی رحمی نگاه ها....

سردی دست ها....

ما در کوچه پس کوچه های زندگی

دنبال چه میگردیم...

چقدر سخت است....

اگر کوچه دوست داشتنی ات

بن بست از اب در اید.

اینبار هم سکوت میکنم

و دنبال ان لحظه زیبایی میگردم

که حرفهای دلم را بخواند

کسی از سکوت...وچشم هایم.....

نوشته شده در سه شنبه 17 آبان 1390برچسب:, ساعت 18:13 توسط سپیده|


آخرين مطالب
» این منم....
» پاییز من.....
» دلتنگ تو میمونم.....
» بخند
» با اجازه خدا....
» بانو
» دلنوشته های میلاد تهرانی
» صبحی دیگر
» تحویل بهار....
» شروع دوباره........دوباره باید شد..
» پاییز...زمستان.

Design By : RoozGozar.com