رد پای بارون...
...به نام خدایی که در این نزدیکیست
ایـن روزهــا....
به قـــــول پنـــاهی
دروغ گفتــــن را خــــــوب یـاد گرفتــــــــــه ام
حــال مـ ــن خــــــــوب است
خــوبِ خــوب
فقـط زیــــاد تا قسمتــی هــــوای دلــ ــم طوفــــانی
همــراه با غبـــارهـای خستگـــــــــــــی ست
و فکـر مـی کنـــم
ایـن روزهـــا...
خــدا هـم از حـــرف هـای تکـــ ــراری مــ ــن خستـــه است
چـه حــس مشتـرکـــی داریــم مــ ــن و خـــدا
او...
از حــرف هـای تکـــ ـــراری مــن خستـــه است
و مـــن...
از تکـــ ــرار غـــــم انگیــز روزهــــایم
نظرات شما عزیزان:
چرا غم؟
فرشتگان روزي از خدا پرسيدند : بار خدايا تو که بشر را اينقدر دوست داري غم را چرا آفريدي؟ خداوند گفت:غم را بخاطر خودم آفريدم چون اين مخلوق من که خوب مي شناسمش تا غمگين نباشد به ياد خالق نمي افتد.
وب ما هم منتظر نظر شماست دوست عزیز
...
نوشته شده در یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:, ساعت
16:31 توسط سپیده| يک نظر
آخرين مطالب
Design By : RoozGozar.com |